خــاک دامنگيـــر
کامران بزرگ نيا |
|
عبور
من تن نمي دهم اِلا به ني نيِ چشمانت كه گندمزاري ست در سكوت با يك ، نه ، دو ستاره يِ روشن در گوشه اي نهان گاهي كه چشم مي گشايي و مي بندي من سر نمي گذارم ، نه اِلا بر سينه يِ تو كه عريانيِ گندمزارست رسيده و گندمْگون گاهي كه گريبان مي گشايي و راه مي بندي جهاني را نه من تن نمي دهم اِلا كه دهانت را به بوسه اي از جايْ بَر كَنَم مثلِ گُرازِ وحشيِ از بند رَسته اي كه مي زند به گندمزار مي كوبد و پيش مي رود و بر جايْ مي نهد رَدِ خيشش را تا فصلِ ديگري کامران 26.3.02
|